دلم از اين خرابيها، بود خوش، زانكه ميدانم
خرابي چونكه از حد بگذرد، آباد ميگردد
+ نوشته شده در دوشنبه ششم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 13:48 توسط احسان
|
دلم از اين خرابيها، بود خوش، زانكه ميدانم
خرابي چونكه از حد بگذرد، آباد ميگردد
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.