قانون شفا
دى گفت طبيب از سر حسرت چو مرا ديد
هيهات كه رنج تو ز قانون شفا رفت
+ نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 21:22 توسط احسان
|
دى گفت طبيب از سر حسرت چو مرا ديد
هيهات كه رنج تو ز قانون شفا رفت
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.