when I came drenched in the Raine

وقتی خیس به خانه رسیدم

brother said: why  don't you take an umbrella

برادرم گفت چرا با خود چتری نبردی؟

sister said: why didn't you  wait until it stopped

خواهرم گفت چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

dad angrily said: only after getting cold , you will released

پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد.

that but my mum  as she was drying my heart said

تنها مادرم در حالی که موهای مرا خشک میکرد گفت:

STUPID RAIN

باران احمق!!!!!!


ITS MOM

این معنای مادر است