واعظ
واعظ امشب سخن از هولِ قیامت میگفت
مستی از پنجره لاحول و ولایی زد و رفت
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 22:21 توسط احسان
|
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.