مژگان
تو و چشمی که ز دلها گذرد مژگانش
من ودزدیده نگاهی که به مژگان نرسد
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 23:8 توسط احسان
|
تو و چشمی که ز دلها گذرد مژگانش
من ودزدیده نگاهی که به مژگان نرسد
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.