صد حيف كه ما پير جهانديده نبوديم

روزي كه رسيديم به ايام جواني(واعظ قزويني)

***

صد بار، فلك پيرهن خويش قبا كرد

يك بار تو بي درد، گريبان ندريدي(صائب)

***

ظاهر نكنم پيش رقيبان الم دل

با مردم بي دل نتوان گفت غم دل(هلالي جغتايي)

***

ظلم است كه ناديده رخت جان به درآيد

ديدار نمودن ز تو جان باختن از من(سرخوش تفرشي)

***

فقيه مدرسه دي مست بود و فتواي داد

كه مي حرام ولي به ز مال اوقاف است(حافظ)

***

گر ز بي مهري مرا از شهر بيرون مي كني

دل كه در كوي تو مي ماند به او چون مي كني؟(همايي نسابي)

***

گفتي اندر خواب بيني بعد از اين روي مرا

ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نيست(رهي معيري)

***

گفتم كه ناله سر دهم از شور عاشقي

غم عقده در گلو شد و راه نفس گرفت(علي اشتري)

***

لب بر لبم گذار كه جان آيدم به لب

عمريست بر لب آمدن جانم آرزوست(مهرارفع جهانباني)