اندکی تفکر
کلاس پنجم( دبیرستان)که بودم پسر درشت هیکلی درته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود ، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم ، که از همه تهوع آور بود ، اینکه در آن سن و سال ، زن داشت !
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ، سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
دکتر شریعتی
+ نوشته شده در دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 22:10 توسط احسان
|