مردن
می سرایم به امیدی که تو خوانی ور نه
آخرین مصرع من قافیه اش مردن بود
+ نوشته شده در سه شنبه سوم آذر ۱۳۹۴ ساعت 21:25 توسط احسان
|
می سرایم به امیدی که تو خوانی ور نه
آخرین مصرع من قافیه اش مردن بود
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.