طبیب
چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب
گفت یک بار ببوس آن دهن خندان را....
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت 11:51 توسط احسان
|
چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب
گفت یک بار ببوس آن دهن خندان را....
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.