از رو نمی رویم
خالي تر از هميشه و از رو نمي رويم
از تشنگي پريم و لب جو نمي رويم
بوي هميشه مي دهد هر روزمان ولي
يك شب به ميهماني شب بو نمي رويم
چله نشين عشق مجازي شديم و بس
گامي فرا تر از خم ابرو نمي رويم
لحظه به لحظه آهوي دل گرگ مي شود
حتي بسوي ضامن آهو نمي رويم
صد بار شد كه عشق به ما پشت كردو رفت
با اين همه هنوز هم از رو نمي رويم
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۱ ساعت 21:19 توسط احسان
|
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.