دربند
پادشاهم که به دست تو اسير افتادم
من از آن روز که دربند توام آزادم
من از آن روز که دربند توام آزادم
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 8:14 توسط احسان
|
من دلم مي خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام، گل بگو گل بشنو، هر كسی مي خواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد يك سبد بوی گل سرخ به من هديه دهد. شرط وارد شدنش، شست و شوی دلهاست، شرط آن داشتن يك دل بی رنگ و رياست.