سخن
گویند، مگو سعدی، چندان سخن از عشقش
من گویم و بعد از من، گویند به دوران ها
من گویم و بعد از من، گویند به دوران ها
+ نوشته شده در شنبه بیستم مهر ۱۳۹۲ ساعت 15:39 توسط احسان
|
یا آفتاب رویی یا رو به آفتابی
درد و دل کن من نگاهت را نمی فهمم درست
بی محلی می کنی مقصودت اما ناز نیست....
ای طبیب جان! درد مرا تو بدرمان نگیر
کم از کشور گشایی نیست، صائب
گریبانی به دست خود دریدن..
روزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشت
آمد و غم را برایم خوب معنا کرد و رفت
دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست....